قفسی برای تو می سازم
نه از جنس آهن و سنگ
چیزی به سان سایه خواهم ساخت
از جنس ایمان و عشق
با باوری عمیق
که رهایی بی خردی است
و دستانی که در زنجیر آسوده تر است
سایه ای که با تو راه می آید
با تو می رقصد
با تو می خندد
و با تو می گوید
آنچه باید دید و شنید
و تو خوشحال برای باور خود شعر می گویی
و گرد زندانت مؤمنانه می چرخی
+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ ساعت 13:8
توسط محسن میم
|