دوست دارم روزی برسد
روزی که روزنامه ها را بتکانم
و خبرها را دور بریزم
روزی که با تو فقط از ماه و درخت و شکوفه ها بگویم
روزی که سکوتم خالی خالی باشد
اندیشه ای ناب در یک بی خیالی محض
در انتظار آنکه سایه بیاد به سمت گرم حیاط
و من کنار باغچه چشم هایم را ببندم
و از لای پلک هایم تکان برک های توت پیر را نگاه کنم
دوست دارم روزی بیاید که سیاست مرده باشد
+ نوشته شده در یکشنبه هفدهم فروردین ۱۴۰۴ ساعت 13:41
توسط محسن میم
|