امروز را در آغوش می گیرم

و عطرش را به فردا خواهم برد

به روزهای بی باران

تنها لحظه ها با من در سفرند

چرا که آدمیان

ناگاه به سمت ناپیدای زمین کوچ خواهند کرد

گوی غلطان

به دره های ژرف می غلطد

به راه های تو در تو

به انتهای گم شده ای درون تاریکی

زمان را در آغوش می گیرم

و امروز را به فردا خواهم برد