من
در اعماق وجودم انبانی است
آنجا که حرف ها و روزها پنهان اند
چایی که خاطراتم چون اثاث کهنه روی هم ریخته
جایی که نمی بینم
و گذشته لابلای خاک هایش گم شده است
در اعماق وجودم ! یکی دیگرگونه می زید
کسی که بی من زنده است
صدایش از گلویم می بارد
از چشم های من می نگرد
و پیش از خودم می اندیشد
در اعماق وچودم کسی است
........
+ نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۴ ساعت 16:21
توسط محسن میم
|