خانه
من اگر مي ماندم
نقشي از خاطره در خانه نمي ماند به جا
چون زمان در حركت بود در اين خانه چو من
من در اين لحظه كه باز آمده ام ديگر بار
از ته خاطره هايي كه مرا برد به خاموشي محض
همچو خوابي كه مدام
مردگان را به سراي دل من مي آرد
خانه را مي بينم ،
همچنان چشم به راهم مانده است
همچو گويي كه زمان
چشم بسته است بر اين خانه
كه من
برگردم
+ نوشته شده در شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۴ ساعت 0:36
توسط محسن میم
|